1. خانه
  2. مقاله
  3. چرا محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مهم است؟

چرا محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مهم است؟

استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اهمیتی در زندگی ما دارد؟

استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک راه میانبر کارآمد برای رسیدن به مراتب بالای انسانی است. سکوی پرشی که ما را در کوتاه ترین زمان به والاترین هدف، یعنی رسیدن به امام، مقام ایشان و معیت با ایشان می رساند. ما امتی هستیم که امام مان غایب است و این بی امامی ما را به انواع دردها و جراحت های فردی و اجتماعی، روحی و جسمی مبتلا کرده است؛ دیگر هیچ راه علاجی هم برایمان نمانده است. حتی اگر خواص جامعه از نهضت استغاثه و دعای مضطرانه برای طلب منجی غافل باشند، ما نباید این فرصت استثنایی را از دست بدهیم و از آن محروم شویم. باید دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسیم و تلاش کنیم این موانع را برطرف کنیم.

معجزه های بسیاری در طول تاریخ وجود داشته که خدا به استغاثه های حقیقی مردم پاسخ داده و راه نجاتی برایشان باز کرده است. قوم بنی اسرائیل به دلیل نافرمانی به 400 سال عذاب دور از دامن حجت خدا محکوم شدند. عذاب و ظلم فرعون چنان رنجی به آنها وارد کرد، که 40 روز مضطرانه به خدا پناه بردند و به درگاه او استغاثه کردند، تا خدا راه نجاتی برایشان باز کند. استغاثه و اضطرارشان چنان عاجزانه و خالصانه بود، که خدا 170 سال از عذاب آنها را بخشید و حضرت موسی را برای نجات آنها فرستاد. حال ما مردم آخرالزمان مثل قومیست، که آب حیات و دارویی شفابخش در اختیارشان است، اما آن را نمی شناسند و از آن نمی نوشند، پس از معجزه های آن هم بی نصیب می مانند.

استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اکسیری است که مثل تونل زمان عمل می کند و ما را سال ها جلو می اندازد؛ پس باید دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را پیدا کنیم، تا ما هم به این اکسیر فوق العاده برسیم و فرج امام مان محقق شود. در این راستا سؤال هایی مطرح می شود، که پاسخ آنها می تواند ما را به معرفت نسبت به خودمان و جایگاهمان در مقابل امام برساند و راه استغاثه را برایمان هموار کند. سؤال هایی مثل:

  • ریشۀ باطنی دلایل محرومیت ما از استغاثه چیست؟
  • چه اصول و قوانینی در عالم باعث محرومیت ما از استغاثه به امام می شود؟
  • وجود چه رفتارها و عملکردهایی در زندگی باعث محرومیت ما از استغاثه به امام می شود؟
  • راهکار برطرف کردن موانع رسیدن ما به مقام استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چیست؟

اگر شما هم مشتاقید، با دانستن پاسخ این سؤال ها قدمی برای شناخت دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بردارید، با ما همراه باشید.

شبیه نبودن قلب و عمل ما به امام

جدی ترین دلیل محرومیت ما از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، شبیه نبودن قلب و عمل ما به باطن قلب امام است؛ اگر دنبال پیدا کردن آسیب ها و عواملی هستیم، که مانع رسیدن ما به استغاثه برای امام  می شوند، بد نیست سری به قلبمان بزنیم و آن را بررسی کنیم. دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به چند دسته تقسیم می شوند:

 

1.نشناختن مقام امام و قدرت های ایشان

اغلب ما امام را شخصی مهربان و دلسوز می دانیم، اما از نقش مدیریتی و هدایتگری ایشان در عالم بی خبریم. نمی دانیم ایشان قدرت حاکمیت و تربیت تمام عالم را دارند و قرار است مردم را تا مقام خلیفة اللهی و جانشینی خدا روی زمین رشد بدهند. اغلب ما از تعلق زمین و آسمان به ایشان بی خبریم و از اینکه ایشان به تمام شاه راه های زمین و آسمان آگاهند، غافلیم. نمی دانیم کلید تمام مشکلات و گرفتاری های دنیا و آخرت ما در دستان ایشان است. همین نادانی ها و کم معرفتی ها نسبت به مقام امام و قدرت های ایشان باعث شده احساس نیازی به ایشان نکنیم و به استغاثه برای امام خواهی نیفتیم.

 

2.سنخیت نداشتن قلب ما با امام

همان طور که براده های آهن جذب آهنربا می شوند، هر جاذبه و کششی به اشتراک ها و شباهت هایی بین دو طرف نیازمند است. کشش عاشق به سمت معشوق هم به دلیل وجود سنخیت های بین آنهاست. اگر صفات اخلاقی ما و احوالات نفْس ما شباهت و سنخیتی با نفْس پاک و طاهر امام نداشته باشد، چطور ممکن است قلبمان جذب امام شود و برای ملحق شدن به امام اضطرار داشته باشد؟

فرزند سربه راهی که همواره تلاش کرده پوشش و رفتارش مثل مادرش باشد؛ اگر در این تقلید و شباهت کوتاهی کند، دچار عذاب وجدان می شود و از این عدم شباهت غصه می خورد. کسی که سعی کرده در زندگی این شباهت اخلاقی و رفتاری را با امامش پیدا کند، در صورت خطا و اشتباه احساس دوری و مصیبت می کند. چنین شخصی درک کرده که استعداد شباهت به امامش را دارد، اما به هر دلیلی دارد آن را تلف می کند. این شخص به شناخت و معرفت رسیده که مصیبت حقیقی آن است که چنین فرصت و استعدادی را بسوزاند. فرصتی که می تواند با شباهت اخلاقی، رفتاری و سبک زندگی به امام، ما را به مقام امام نزدیک کرده و سپس در دنیا، آخرت و ابدیت همراه و هم نشین امام باشیم. اگر به دلیل خطا و اشتباه این سنخیت را از دست بدهیم، استغاثه راه بازگشت و جبران گذشته است.

 

3.اجرای حتمی قانون قضا و قدر در عالم

احتمالاً شما هم با قانون عمل و عکس العمل در فیزیک آشنا هستید. هر عمل و حرکتی در عالم، عکس العمل و واکنشی به دنبال دارد. قانون قضا و قدر همان قانون عمل و عکس العمل است که در فلسفه شمول بیشتری دارد. این قانون به ما می گوید، هر اتفاقی که برای ما می افتد، نتیجه و حاصل یک رفتار و عمل از ماست. مثل تصادفی که نتیجۀ بی دقتی و رعایت نکردن قوانین رانندگی است، یا بیماری ای که در اثر عدم رعایت بهداشت یا تغذیۀ ناسالم پیش می آید.

اتفاق ها و تقدیرات معنوی و انسانی هم برای هر فرد، قضاهایی هستند که در نتیجۀ اعمال و قَدَرهای خود فرد برای او رقم می خورند. هر کدام از ما با رفتارها و کردارهایمان از خود اندازه و قَدَرهایی ارائه می کنیم، که قضاهای مختلفی برایمان به همراه دارد؛ پس عامل اصلی ای که انسان را به حرکت وادار می کند و او را به استغاثه می اندازد، قیمت و اندازۀ قلب اوست. اندازه و قیمت قلب هرکس را هم افکار، نیت ها، رفتار و عملکردی که از خود ارائه کرده، معین می کند. عامل محرکی در قلب انسان ها وجود دارد، که اگر این نیرو نباشد، انسان نه می تواند در راه خدا و دینش حرکت کند، نه می تواند خدمتی به اهل بیت (علیهم السلام) کند. این عامل «توفیق» نام دارد، همان نیروی قوی که انسان را وادار به حرکت و فعالیت در این راه می کند. یاد خدا و استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چیزی نیست که با تصمیم انسان صورت بگیرد. در ماجرای ذکر خدا و اهل بیت (علیهم السلام) ابتدا مذکور یعنی خدا و اهل بیت (علیهم السلام) به یاد ما می افتند، سپس توفیق ذکر، یاد و استغاثه برای طلب آنها در دل ما ایجاد می شود. یاد خدا و اهل آسمان، جلوتر از یاد کردن ما از ایشان است.

هر کسی باید به خودش و اعمالش فکر کند و ایرادش را پیدا کند، که چرا توفیق ذکر و استغاثه برایش پیش نمی آید؟

 

4.دوری و ارتباط نداشتن با امام

قلب انسان اهل انس است و به سرعت با همنشین خود مأنوس می شود. کافیست مدتی با کسی همنشین شود، با کسی هم کلام شود، از خوبی های کسی بسیار بشنود، تا به او علاقمند و مشتاق شود. احتمالاً شما هم عشاقی که مدت ها با هم گفتگو می کنند و مدام وابسته تر می شوند را دیده اید. کسی که دور از همسرش زندگی می کند و والدینی که از فرزندشان دورند، مفهوم دلتنگی، شوق، کشش و استغاثه برای وصال را بهتر می فهمند.

اگر ما مفهوم استغاثه برای امام را درک نمی کنیم، دلمان برای ایشان تنگ نمی شود، در دلمان شوقی برای طلب ایشان نیست، دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان را در میزان ارتباطمان با ایشان پیدا کنیم. در طول روز چند مرتبه به یاد ایشان می افتیم؟ یادشان چند بار از قلبمان می گذرد؟ روزانه چقدر با ایشان گفتگو می کنیم؟ اصلاً برای شادی و لبخند ایشان کاری می کنیم؟ واضح است که اگر ارتباطی مداوم و صمیمانه با ایشان برقرار نکنیم، برای داشتنشان به اضطرار و استغاثه هم نمی افتیم.

ناتوان بودن ما در مدیریت درست اولویت های زندگی

وقتی دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بررسی می کنیم، می بینیم اگر اولویت بندی درستی در زندگی داشته باشیم، از این اکسیر سعادت محروم نمی شویم. اولویت های ما در زندگی، قیمت ما را مشخص می کنند برای مثال اگر اولویت کسی شغلش باشد، ارزش او شغل اوست. اگر اولویت کسی خانواده اش باشند، قیمتش خانوادۀ اوست. اگر اولویت کسی دین خدا و امامش باشد، قیمت او به قدر تمام عالم است. این ناتوانی در اولویت بندی و مدیریت اولویت ها را در دو دسته بررسی می کنیم:

 

1.مدیریت نادرست اولویت ها و مهندسی نادرست معشوق ها

هر چیزی در عالم که ما آن را دوست داریم و به هرشکلی به آن وابسته ایم، در دل ما جایی برای خودش باز می کند و معشوق ما می شود. فرقی نمی کند این محبوب ما چه چیزی است، از انسان ها و موجودات زنده تا اجسام بی جان می توانند محبوب مورد علاقۀ ما باشند. ما به میزان علاقه و جایگاه این محبوب ها در قلبمان برای داشتنشان تلاش می کنیم، برایشان وقت صرف می کنیم و برای آنها اولویت تعیین می کنیم. معشوق های ما می توانند بالاترین موجودات هستی مثل خدا، امام و حتی انسانیت خود ما باشند، یا می توانند خانواده، همسر، فرزند، ثروت، وسایل مورد علاقه مان، خوراکی های لذیذ، خواب و یا هر چیز دیگری باشند.

در بررسی دلایل محرومیت از استغاثه می بینیم، کسی می تواند به مقام استغاثه برای امام، حضور در خیمۀ امام و مقام معیت با ایشان برسد، که اولویت های زندگی اش را درست مهندسی کرده باشد؛ مثل زهیربن قین که مسیر اولویت های زندگی اش بعد از ملاقات با امام حسین (علیه السلام) تغییر کرد و تمام برنامه ریزی هایش را بر اساس حضور در خیمۀ امام زمانش تنظیم کرد.

فهم اولویت ها و پذیرش آنها مهم ترین نکته ای است که انسان را به مقام استغاثه و مقام محمود می رساند. از مهم ترین دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن است که ما به اولویت بندی صحیحی در برنامه های روزمرۀ زندگی مان نرسیده ایم؛ شاید هم رتبه بندی درست اولویت ها را نمی شناسیم. قرآن این ابهام را برای ما روشن کرده و معما را حل کرده است. در قرآن آمده است که اگر سه معشوق الله، اهل بیت (علیهم السلام) و جهاد در راه خدا را بر 8 معشوق دیگر مثل پدر و مادر، همسر و فرزند، ثروت، شغل و مسکن اولویت بدهی، مسابقه را برده ای و به مقام مقربین می رسی[1]؛ پس اگر از استغاثه محرومیم، ساعاتی با خودمان خلوت کنیم و به چینش اولویت هایمان در زندگی سری بزنیم، برنامه ریزی هایمان را مرور کنیم و به اولویت بندی درستی برسیم.

 

2.محبت سطحی به امام و مودت نداشتن ما

ما اغلب اوقات به محبتی سطحی و زبانی نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) قانعیم. غالباً به جشن و عزاداری در هیئت ها و روضه ها بسنده می کنیم و خیال خودمان را با توزیع نذری های مکرر راحت می کنیم. این اعمال مقدس و ارزشمند، صرفاً نشانۀ محبت ما نسبت به این خاندان است. قرن هاست مردم در محبت نسبت به این خاندان متوقف شده اند و فراموش کرده اند که این خاندان از ما مودت می خواهند، نه محبت؛ اگر قرار بود محبت شیعیان برای مکتب شیعه نتیجه ای داشته باشد، قرن ها پیش منجی ظهور کرده بود و حکومت متخصص ترین انسان معصوم در عالم برپا شده بود. موضوعی که قرن ها اهل بیت (علیهم السلام) از آن رنج برده اند و منجر به مظلومیت، شهادت، تبعید و آوارگی اهل بیت (علیهم السلام) شده، مودت نداشتن شیعیان بوده است.

مودت همان محبت عمیق است، که از حرف و کلام، اظهار علاقه و ابراز عشق ظاهری فراتر رفته و به وادی اثبات عملی و رفتاری آن عشق و محبت رسیده است. محبت صرف نمی تواند عاقبت ما را به همراهی با امام ختم کند، مثل ابن ملجم، زبیر و هزاران ملعون دیگر در تاریخ، که عاشق امام بودند، اما عاقبتشان به امام کُشی رسید. اهل مودت  کسانی هستند که سبک زندگی، افکار، رفتار، ارتباطات، نیات، استعدادها، وقت و دارایی هایشان را در خدمت امام و مسیر ایشان درمی آورند. عاقبت اهل مودت به معیت و همراهی ایشان در خیمۀ امام می رسد.

پس استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مسئله ای نیست که با حرف و سخن به ثمر برسد. رسیدن به مقام استغاثه، تلاش و زحمت های بسیاری می طلبد. بررسی دلایل محرومیت از استغاثه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ما نشان می دهد، تا زمانی که مانع های قلبی و عملی بین ما و امام برداشته نشود، نمی توانیم به این مقام برسیم.

 

 

[1] بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده اید، و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید، و خانه هائی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمی کند! (قرآن کریم، سوره توبه، آیه 24)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *