ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در زندگی ما چیست؟
ما در فراق چیزی که آن را چشیدهایم و نسبت به آن معرفت داریم، راحتتر به استغاثه میافتیم، تا چیزی که درک درستی از آن نداریم و فقط از آن شنیدهایم. سطح درک ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در افراد مختلف، متفاوت است. هرکس به میزان معرفتی که نسبت به امام و دلایل نیازش به امام دارد، درجهای از اظطرار را تجربه میکند. شاید اگر ما هم با روایتها و دعاهای ائمه (علیهمالسلام) مأنوستر بودیم، ضرورت استغاثه به امام زمان را بیشتر درک میکردیم و به تضرع و استغاثه میافتادیم. ندبههای امام صادق (علیهالسلام) در فراق امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و روایتهای اصیل اهلبیت (علیهمالسلام) در ابراز حسرت از نبودن در رکاب ایشان، بارزترین نمونههای استغاثه برای حضرت هستند.
در تاریخ هم کم نبودند اقوام و افرادی که با استغاثۀ مضطرانه توانستند حکم نجاتشان را از خدا دریافت کنند. مثل قوم بنی اسرائیل که 40 روز به درگاه خدا نالیدند و استغاثه کردند، تا خدا 170 سال از عذابی که برایشان مقرر کرده بود را بخشید و برایشان منجی فرستاد. قرنهاست حضرت منتظرند که وفا و غیرت در شیعیان بجوشد، فهم امامخواهی در آنها بیدار شود، تا به استغاثه بیفتند، اما شیعیان خوابند و سرگرم گرفتاریهای خودشان.
بسیاری از خواص و عوام به کار افتادند، تا ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بر مردم پوشیده بماند و از دعای مضطرانه برای منجی غافل شوند. تلاشهای آنها به ثمر نشست و مردم از نهضت دعای مضطرانه برای ظهور محروم شدند. درحالیکه خود امام در مکاشفات و ملاقاتهای بسیاری به یاران معتمد و نزدیکشان فرمودند، به شیعیان ما بگویید برای آمدن و تعجیل در فرج ما دعا کنند. درخواست دعای فرج توسط امام از شیعیان، اتمام حجت بر ماست. این ماجرا آنقدر طول کشید، که زمین به لحظات زایمانش نزدیک شده و سختی به اوجش رسیده است. وقتش رسیده تا اجتماعات شیعیان منتظر حقیقی دستبهکار شوند و استغاثههای امامخواهی برپا کنند، تا زایمان زمین به سلامت انجام شود و زمین به دست وارثان حقیقیاش برسد، بدون آنکه کمتر شیعهای در این زایمان بزرگ از دامن امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) سقط شود.
حال زمین خوب نیست. زمین و اهلش مضطرند. دانشها و مذاهب مختلف به بنبست خورده و دیگر به کار اهل زمین نمیآیند. انسان، ناتمام مانده و خودش نمیداند چگونه در حال قربانی کردن نفْس الهی و انسانیاش در برابر ابعاد زمینی است. انسان محتاج آمدن مربی متخصص و معصومیست، که بیاید و او را برای انسانیت تربیت کند، او را تا مقام جانشینی خداوند روی زمین رشد دهد، حال زمین را خوب کند و راه انسان به آسمان باز شود. تمام این اتفاقهای مبارک نیازمند درک درست ما از ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است، تا به خود بیاییم و دردهای بیامامی را در محضر خدا ناله بزنیم.
اگر شما هم مشتاقید از دلایل و برهانهای مهم در اثبات ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بیشتر بدانید، با ما همراه باشید، تا در معرفت و اضطرارمان نسبت به امام و استغاثه برای طلب ایشان لرزهای ایجاد شود و همه اهل استغاثه شویم؛ زیرا استغاثه معیار انسانیت افراد است.
خطر از دست دادن فرصتهای نهایی
فرج و گشایش همیشه وقتی اتفاق میافتد، که شدت و سختی در آن به اوج میرسد. صحنۀ نمایش این سنت زیبای خدا را در سیستم تبدیل شب و روز به هم میبینیم. زمانیکه تاریکی شب به اوج خودش میرسد، یک باریکۀ نور بالا میآید، که به آن فجر کاذب میگویند. سپس آن باریکه در افق پخش میشود، فجر صادق درمیآید و اذان میگویند. مدت زمانی بین فجر صادق و طلوع خورشید وجود دارد، که بینالطلوعین نام دارد. ما امروز در لحظات پایانی بینالطلوعین ظهور هستیم. ما اوج تاریکی را دیدهایم، فجر کاذب و صادق را گذراندهایم و دقایقی محدود تا طلوع خورشید منجی وقت داریم. پس از نظر زمانی در حساسترین و مهمترین لحظات تاریخ قرار داریم و فرصت هیچگونه سستی و کاهلی برایمان نمانده است. این موضوع بهخوبی ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را برای ما روشن میکند. این دقایق طلایی که هم میتوانند سکوی پرش ما باشند و هم درۀ سقوط ما، حساسیت ویژهای دارند و مسئولیتهای سرنوشتسازی برای ما ایجاد میکنند؛ زیرا ما شیعیانی هستیم، که امام را میشناسیم و از نقش حیاتبخش ایشان آگاهیم، اما میلیونها نفر در عالم از این شناخت محرومند و بدون امام و مربی عمرشان را سر میکنند. تمام آنها فرزندان امامند و مثل ما یتیمان دوران بیامامیاند، با این تفاوت که آنها از نیاز خود آگاه نیستند و ریشۀ دردهایشان را نمیشناسند؛ اگر ما در برطرف کردن موانع ظهور تنبلی کنیم و خودمان را از این حادثه عقب بکشیم، مسئولیم و حق رنج بیامامی دنیا بر دوش ماست. ما از طرفی باید دنیا را با امامش آشنا کنیم و بین آنها آشتی برقرار کنیم، از طرف دیگر باید با انتظار فعالانه و عاشقانه به سبک زندگی مهدوی رو بیاوریم و اهل استغاثه و تضرع برای ظهور منجی شویم.
اگر ما ادعا داریم مسلمان و دینداریم، قاعدتاً باید شرایط دینداری از نگاه قرآن را داشته باشیم. شرط دینداری از نظر قرآن، حرکت به سمت ظهور است. قرآن میگوید، قرآن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را با کاملترین دین فرستاد، که سایر ادیان را تکمیل کند و در سراسر جهان منتشر شود؛ پس اگر ما مسلمانیم، باید وسیع عمل کنیم و برای جهانی شدن این دین تلاش کنیم. دین خدا فقط وقتی جهانی میشود که منجی موعود از پردۀ غیبت خارج شود و حکومت عالم را به دست بگیرد، تا بتواند حقیقت دین را در جان تمام عالم بنشاند. برای رسیدن به این هدف، باید جمعیت و قدرت کسانی که میخواهند شرایط ظهور را فراهم کنند، زیاد شود. جمعیتی که خدا در قرآن وعدۀ آمدن آنها را داده، آنها را صالحین نامیده است. کسانی که زمین را از غاصبانش پس میگیرند و وارث آن میشوند[1]؛ پس ما شیعیان مسئولیتی جهانی داریم و باید با تمام قوا تلاش کنیم، تا قدرت و جمعیت صالحین آخرالزمان رشد کند. با تقویت آنها شرایط و امکانات نابودی مستکبران فراهم میشود و مقدمات ظهور منجی فراهم شود.
اگر مایلیم ما هم عضوی از لشکر صالحین باشیم و در تقویت آنها نقشی داشته باشیم، باید به سبک زندگی مهدوی پناه ببریم و ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را درک کنیم. درک ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) ما را مثل تونلی اعجابانگیز به هدفمان نزدیک میکند. سبک زندگی مهدوی و فهم ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) سطح دید ما را برای انتظار فعالانه ارتقا میدهد و ما را برای تشکیل تمدن موعود الهی آماده میکند.
کسب آمادگی جدی برای تولد به برزخ، قیامت و ابدیت
سختی و شدت مراحل و جایگاههای مختلفی که پس از مرگ با آنها مواجه میشویم، نیاز جدی ما به امام و ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را برای ما روشن میکند. اغلب گذرگاهها و دادگاههای پیش روی ما در آخرت، ارتباط تنگاتنگی با شیوۀ امامداری ما در دنیا دارد. در موارد پیش رو به صورت جداگانه به ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برای نجات از هلاکت آخرتی میپردازیم:
نجات از مردن به شیوۀ مرگ جاهلی
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «هرکس بمیرد، درحالیکه امام زمانش را نمیشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»؛ اگر مرگ کسی در پروندهاش مرگ جاهلی ثبت شود، او را با کفار و منافقین و گمراهان محشور میکنند و مرگ او را مرگ جاهلیت میدانند. عقوبت آنها در مراحل مختلف آخرت با عقوبتها و عذابهای کفار و منافقین مشابه است و همتراز آنها عذاب میشود.
نجات از تولد بیمار و خطرناک به عالم برزخ
از ابتدای خلقت انسان هم قرار بود، ما برای مدت کوتاهی در دنیا زندگی کنیم و برای مراحل جدیتر برزخ، قیامت و ابدیت آماده شویم؛ در واقع دنیا گذرگاهی موقت برای انسان است. ما به اینجا آمدهایم تا اسباب و لوازم مورد نیاز برای حیات بعدی را فراهم کنیم. دنیا برای ما مثل رَحِم مادر برای جنین است. زندگی سالم و بدون دردسر در این دنیا، به این بستگی دارد که اندام و جوارح مورد نیازمان را در رحم مادر ساخته باشیم و همراه خود آورده باشیم، وگرنه زندگی سخت و پرچالشی را در دنیا میگذرانیم. حیات راحت و بدون دردسر ما پس از وفات و انتقال به برزخ هم بسته به آن است، که زندگی سالمی در دنیا داشته باشیم و بتوانیم نفْسمان را بدون بیماری و معلولیت به دنیای بعدی برسانیم.
نفْس انسان فقط با وجود امام و همراهی با ایشان میتواند به سلامت و طهارت برسد. درغیراینصورت سالها در ایستگاههای قیامت متوقف میشود، تا بخشی از بیماریها و معلولیتهایی که همراه خودش برده را ترمیم و تیمار کند. بزرگترین مصیبت آن است که فرد به شکل حیوان، گیاه یا جسمی جامد به دنیای دیگر منتقل شود. چه رنجی بالاتر از اینکه در آنجا ببینیم، نقصهای اخلاقی و بیماریهای نفسانی را با پیوستن به امام میتوانستیم شفا دهیم، اما مریض و بیمار به آنجا کوچ کردهایم.
نجات از هزاران سال توقف در ایستگاههای قیامت
هر انسان در قیامت باید از 50 ایستگاه عبور کند. در هر ایستگاه سؤالی میپرسند و مدت توقف در هر ایستگاه، هزار سال است. هزار سالی که حد و اندازۀ آن با سالهای دنیایی متفاوت و خیلی طولانیتر است. سؤالهایی که میپرسند، کتبی و شفاهی نیست که ما بخواهیم با مکالمه آنها را جواب دهیم، بلکه حقیقت عمل و باور به آن قلب ما تبدیل به تمام وجود ما در عالم آخرت خواهد شد و بر همان اساس با ما تعامل میکنند. مهمترین و جدیترین ایستگاه این سلسله مراحل، ایستگاهی است که در مورد امام زمان هر شخص از او میپرسند و از مسئلۀ امامت در قلب و عمل انسان پرده برمیدارند. سؤالهایی مثل اینکه؛
- امام و پیشوای تو چه کسی بود؟
- برای او چه کردی؟
- چه اندازه به او شبیه شدی و با او سنخیت پیدا کردی؟
- وقتی امام زمانت آواره و تنها بود، برای او چه کردی؟
- وقتی مردم دنیا که یتیمهای آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) بودند، غریب و مظلوم بودند، قیام کردی؟
- در طول روز چقدر برای امام زمانت وقت، عشق و آبرو میگذاشتی؟
- کدام آرزوها، هوسها و بیماریهای اخلاقیات را فدای راه و رضایت او کردی؟
- تخصص، مهارت و مالت را خرج او کردی؟
نجات از شرم و حسرت در ملاقات با امام در قیامت
مسئلۀ دیدن و شنیدن امدادخواهی امام آنقدر سنگین است، که امام حسین (علیهالسلام) در کربلا از همه خواستند که اگر قصد یاری ندارند، از محل دور شوند، تا مبادا صدای استمداد امام به گوششان برسد و کاری نکنند. کسی که صدای مددخواهی امام را بشنود و کاری نکند، ملعون اهل آسمان و زمین است.
قرنهاست که ما برای یک «هل من ناصر ینصرنی»[2] امام حسین (علیهالسلام) در کربلا اشک میریزیم و سینه میزنیم. ما معتقدیم اگر ما هم سال 61 هجری در کربلا بودیم، با شنیدن صدای مددخواهی امام به ایشان ملحق میشدیم و در مقابل این صدا بیتفاوت نمیایستادیم.
غافل از اینکه هرچه امروز با امام عصرمان کنیم، در عاشورا هم با امام حسین (علیهالسلام) همان میکردیم، در صفین با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) همان میکردیم، در ساباط با امام حسن (علیهالسلام) همان میکردیم و با تمام اهل بیت (علیهمالسلام) هم همین شیوه را ادامه میدادیم. شاید فراموش کردهایم و لازم است مدام تکرار کنیم، امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) چندین مرتبه در شبانهروز ندای «هل من ناصر ینصرنی» را خطاب به ما تکرار میکنند، اما ما گوشی برای شنیدن نداریم. در قیامت گذر ما به وادی حسرت و وادی حیرت میرسد، حیرت و حسرت این شکست سنگین ما را بیچاره میکند. قطعاً ما با ایشان روبهرو میشویم، اصلاً با ایشان محشور میشویم. اگر لحظاتی خودمان را در آن فضا تصور کنیم و آن معرکه را در ذهنمان بازسازی کنیم، شاید کمی به خودمان بیاییم و چارهای پیدا کنیم.
شرایط مصیبتبار زمین و اهلش
برای درک عمیقتر ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) لازم است قدری به زمین و مشکلات جدیاش بپردازیم. اوضاع زمین به هم ریخته و کنترل سرعت ویرانی آن از دست همه خارج شده است. حال زمین خوب نیست. اوضاعش از همه جهت بحرانی شده است. از نظر اقتصادی حدود یک میلیارد انسان گرسنۀ غیرمعمولی وجود دارد، گرسنههایی که هیچ تضمینی برای زنده ماندن آنها نیست. عدۀ کمی که ثروتمندند روزبهروز غنیتر و تودۀ مردم فقیرتر و بیچارهتر میشوند. نیمی از مردم جهان سرپناه ندارند و آوارهاند. بیماریها شدت گرفتهاند و درصد بیماران به شکل تصاعدی بالا میرود. مصرف داروهای ضد افسردگی، جنگها، فسادها و طلاقها در بالاترین آمار خود قرار دارند. ظلم، پوچی، بیخانمانی و بیکاری جان مردم را گرفته است. دانشهای مختلف به کار مردم نمیآیند و در خدمت تفکر صهیون قرار گرفتهاند. جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و پزشکی به تقویت و قدرتمند کردن تفکر صهیون و استکبار کمک میکند، اما تودۀ مردم از آن بهرۀ خاصی نمیبرند؛ اگر واقعاً سازمان ملل یا بهداشت جهانی برای مردم و حال خوب آنها تلاش میکنند، پس چرا وضع جهان انقدر بد و تاریک شده است؟ دانشها هم برای حل مشکلات مردم طراحی نمیشوند. علوم انسانی طوری طراحی شده که ضریب مقاومت مردم را مقابل فسادهای استکبار بالا ببرند و آنها را سازگارتر کنند، نه اینکه آنها را به سعادت برسانند. احتمالاً این سؤال مطرح میشود که چرا این روزها کرۀ زمین از همیشه بیچارهتر است؟
خدا علت این مصیبتها را در قرآن به ما گفته است. علت مهم اتفاقها و حوادث ناگوار زمین، فراموش کردن ایمان و رعایت نکردن تقواست[3]. نابودی و فراموشی ایمان هم دلایل خاص خود را دارد. امام کاظم (علیهالسلام) ریشۀ این بحران را به ما معرفی کردهاند. ریشۀ تمام گناهان ظاهری و باطنی مردم، فرامانرواهای بد یا اصطلاحاً ائمۀ جور هستند، که نمیگذارند مردم ایمان و تقوا داشته باشند. طاغوت و استکبار، ریشۀ تمام بدبختیها و نکبتهای زمین هستند. هرجا در کرۀ زمین دیدیم فساد و بدی بر خوبی غلبه کرده، فرمانروای بدی وجود دارد که مردم را از تقوا دور کرده است. باطن همۀ خوبیها امام و پیشوای آن جامعه است؛ اگر امام جامعهای فردی صالح و درستکار باشد، جامعه به سمت رستگاری میرود.
حالا که دانستیم، بنیاد تمام فسادها و حال بد زمین از نبود امام متخصص و معصوم است، معرفت بیشتری نسبت به ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) پیدا کردهایم، این سوال به وجود میآید که؛ چرا عالم از نبود امام مچاله شده و ما آنقدر دردمان نمیآید، که برای آمدن منجی این دردها به تضرع و استغاثه بیفتیم؟
نقص در تربیت انسانی ما و نیاز جدی به تکامل آن
قرائت دعای ندبه از زبان مبارک امام صادق (علیهالسلام) و روایتهای اهلبیت (علیهمالسلام) در مورد موضوع امامت و غیبت امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) ، دری تازه از شناخت ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به روی ما باز میکنند. اگرچه روایات و نویدهای اهلبیت (علیهمالسلام) به تمام ابعاد شیرین ظهور منجی پرداخته است، اما محور اصلی و کانون مهم سخنان ایشان در مورد ظهور، موضوع تکامل بُعد انسانی ماست.
بشر قرنهاست دور از امام زندگی میکند و از تربیت الهی ایشان محروم مانده است. چون یک مربی متخصص و معصوم نبوده که ما را با حقیقت خودمان آشنا کند و ما را به معرفت نفس برساند. فهم ما از قیمت و قدرتمان محدود است. ما امام نداشتهایم که حیات انسانی به ما ببخشد، پس گمراه شدهایم و اشتباهاً تمام قلبمان به ابعاد جسمی و زمینیمان مشغول شده است.
امام تنها انسان متخصص و معصومی هستند، که میتوانند تمام ابعاد وجودی ما را به بهترین شکل تربیت کنند و ما را به بالاترین درجات انسانیت برسانند. ما به یک صراط مستقیم محتاجیم، که ما را از چندراهیهای بیثمر رها کند و بدون اتلاف وقت به خدا برساند، امام همان صراط مستقیم است. امام صادق (علیهالسلام) در دعای ندبه امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را «سبیل» خواندهاند، زیرا کسی که امام بالای سرش نیست، آواره و گم شده است.
فهم ما آنقدر ناقص مانده که تصور کردهایم، به دنیا آمدهایم تا ازدواج کنیم، بچهدار شویم، شغل خوب پیدا کنیم، مدارک تحصیلی بگیریم. به نظر شما برای چنین کارهای سطحی و سادهای نیاز بود که خدا از روح خودش در ما بدمد؟ هدف خلقت ما آنقدر عظیم است که خدا قبل از خلقت ما اهلبیت (علیهمالسلام) را آفرید و ایشان را برای تربیت ما تعلیم داد. ما آنقدر برای خدا عزیز بودیم، که نیروهای متخصص خود را مأمور تربیت ما کرد، تا ما حتی ساعتی بدون راه نمانیم و هیچگاه برای یافتن خدا سردرگم نشویم.
وقتی خداوند خودش را رب ما میداند، یعنی استعدادهایی خاص در وجود ما قرار داده که باید شکوفا شوند. مگر چه استعدادی در وجود ماست، که خداوند 14 نور برگزیدهاش در تمام عوالم را برای شکوفا کردن این استعداد ما به زمین فرستاد؟ چه استعدادی در ما بالقوه مانده که مربی متخصص باید آن را باالفعل کند و رشدش بدهد؟
روح خدا در ما دمیده شده، دست ما امانت است و همۀ ما این نور را داریم. این نور استعداد رشد تا بینهایت را برای ما فراهم میکند. ما استعداد خلیفةاللهی یا جانشینی خدا روی زمین را داریم. این استعداد آنقدر مهم و تخصصی است، که فقط یک مربی متخصص و مورد تأیید خداوند میتواند آن را به فعلیت برساند. درغیراینصورت تمام استعدادهای ما هدر میرود و مسیرش منحرف میشود. خدا استعداد پادشاهی عالم را در ما قرار داده، اما اگر مربی بالای سر ما نباشد، استعداد ما تلف و منحرف میشود و ما سر از جهنم درمیآوریم. مربی به ما یاد میدهد چگونه انسان باشیم. این مربی امام است و ما امروز بی امام ماندهایم.
جز افرادی که با تقوا و خودسازی توانستهاند ریشههای انسانیت را در خود حفظ کنند، کسی ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را درک نمیکند. فقط کسی ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را میفهمد، که عاقل و زیرک باشد و بخواهد خود را تا مقام خلیفةاللهی رشد بدهد. در روایات آمده که پس از ظهور حضرت چنان معرفت و تقوا در مردم جان میگیرد، که بیسوادهای عامه هم تا مقام اولیاء خدا رشد میکنند و به معرفت نفس، معرفت امام و معرفتالله میرسند.
ضرورت استغاثه به امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) چنان است که با کوتاهترین مسیر و سریعترین سرعت از مرتبههای پایینی و سخیف نفْس به مرتبۀ انسان کامل میرساند.
[1] در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد. (قرآن کریم، آیه 105 سوره انبیا)
[2] آیا کسی هست مرا یاری کند؟
[3] و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. (قرآن کریم، آیه 96 سوره اعراف)