1. خانه
  2. مقاله
  3. استغاثه نشانه رحمانیت و معرف دین‌داری انسان

استغاثه نشانه رحمانیت و معرف دین‌داری انسان

چرا معتقدیم استغاثه نشانه رحمانیت انسان و حقیقت دین‌داری اوست؟

چطور ممکن است که استغاثه نشانه رحمانیت انسان باشد؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است، به ابتدای خلقت انسان سفر کنیم؛ شاید بهتر است، بدانیم اصلاً چرا خلق شده‌ایم و هدف ما در دنیا چیست؟ قطعاً خدا از خلقت ما هدف ویژه‌ای داشته و ما را برای عمری بی هدف و بی ثمر خلق نکرده است. خداوند انسان را آفرید و از روح خودش در او دمید. روح امانت خدا در وجود ماست و تمام صفات خدا همراه این امانت به صورت بالقوه در ما قرار گرفت. ما آفریده شدیم که این صفت‌های بالقوه را به فعل و عمل برسانیم. هر کس در این مسیر موفق‌تر باشد و بتواند در مسیر شباهت به خدا بهتر پیش برود، حیات جاودان زیباتری برای خودش رقم زده است. حیات پس از مرگ ما شامل سه مرحلۀ برزخ، قیامت و ابدیت است. کیفیت زندگی ما در هر کدام از این سه مرحله به میزان شباهتی که در دنیا به صفت‌های خدا پیدا کرده‌ایم، بستگی دارد.

شاید به ذهن شما هم رسیده که چطور ممکن است، در عمر محدودمان در دنیا بتوانیم به هزاران صفت خدا برسیم؟ سؤال شما منطقی است. عقل سلیم حکم می‌کند، یک صفت که دربرگیرندۀ تمام صفات خداست را پیدا کنیم، سپس تمام تلاشمان را به کار بگیریم، تا همان صفت را در خودمان پرورش بدهیم و به بالاترین شباهت به خدا برسیم.

مهربانی جامع‌ترین صفت خداست که در دو نوع رحیمیت و رحمانیت دسته‌بندی می‌شود. رحمانیت یعنی به تمام انسان‌های عالم، بدون توجه به دین و ملیتشان عشق بورزیم، برایمان مهم و ارزشمند باشند و برای حال خوبشان تلاش کنیم. این حال خوب برای جهان فقط وقتی محقق می‌شود که منجی موعود ظهور کند، دین حق را در کل دنیا اجرا کند و تمام دنیا به عشق، شادی و آرامش برسند. فقط کسی می‌تواند ادعا کند رحمان شده، که این موضوع سرنوشت‌ساز را بفهمد و در نبود امامی که ناجی تمام دردهاست، به اضطرار و استغاثه بیفتد. استغاثه نشانه رحمانیت انسان است، زیرا فرد استغاثه‌کننده توانسته به رحمانیتی از جنس رحمانیت خدا برسد و رنج تمام مردم عالم را رنج خودش بداند.

اگر شما هم مشتاقید، به صورت مبسوط بدانید که چرا استغاثه نشانه رحمانیت انسان است، با ما همراه باشید. ما در این مقاله به هدف خلقتمان، معرفی جامع‌ترین صفت خدا، شروط رحمان بودن، شاهراه رسیدن به رحمانیت، نتیجۀ رحمانیت بر آیندۀ جهان و ارتباط آن با استغاثه می‌پردازیم.

زیرکی در بهره بردن از ثانیه‌های عمر

معمولاً باهوش‌ترین افراد کسانی هستند که می‌دانند چگونه از فرصت‌هایشان استفاده کنند. همان افرادی که سعی می‌کنند از هر موضوعی به هدف آن پی ببرند و مسیر رسیدن به آن هدف را به بهترین شکل طراحی می‌کنند. درست مثل دانش‌آموزی که می‌داند آیندۀ شغلی‌اش در گرو موفقیت در کنکور است؛ پس برنامه‌های چند سالش را در این راستا می‌چیند. چنین شخصی امکانات، توان و سرمایه‌های زمانی و مالی‌اش را روی این موضوع متمرکز می‌کند و قاعدتاً به آیندۀ شغلی بهتری می‌رسد. در بین دانش‌آموزان هم کسانی را می‌بینیم که بدون هیچ تلاشی به نذر و دعا متوسل می‌شوند، اما نتیجه‌ای نمی‌بینند. چطور ممکن است، کسی بتواند صرفاً با دعا و بدون تلاش به مقصودش برسد؟ امام رضا (علیه‌السلام) هم حقیقت این موضوع را با حدیثی برای ما روشن کرده‌اند: «کسی که فقط دعا می‌کند و برای استجابت دعایش تلاشی نمی‌کند، خودش را مسخره کرده است.[1]»

در واقع هر حادثه و رخدادی در عالم علتی دارد و هیچ خلقتی بدون دلیل صورت نگرفته است. در این عالم که از ریزترین تا بزرگ‌ترین موجوداتش با هدف خاصی خلق شده‌اند، فقط کسانی به سعادت می‌رسند، که بتوانند هدف خلقتشان را بفهمند و به دنبال آن حرکت کنند. انسان که اشرف مخلوقات خداست هم از این قانون جدا نیست. فقط انسان‌هایی اهل سعادت و خوشبختی می‌شوند که این رمز را بفهمند و سبک زندگیشان را بر اساس آن بچینند. این موضوع آن‌قدر مهم است که امام سجاد (علیه‌السلام) در دعای  20 صحیفه سجادیه کامله می‌فرمایند: « خدایا مرا مشغول کاری کن که قرار است در قیامت مرا در موردش بازخواست کنی. کاری کن مشغول اموری نشوم که هیچ منفعتی برای ابدیت من ندارند. خدایا تو مرا از کارهایی که بیهوده عمر و وقت مرا می‌گیرند، فارغ کن. مرا مشغول تلاش برای چیزی کن که مرا برایش خلق کردی، برای آنچه در موردش از من سؤال می‌پرسی.

همۀ ما می‌دانیم که پس از مرگ در دنیا، حیاتمان ادامه دارد و به عوالم بعدی منتقل می‌شویم؛ پس از دنیا به برزخ، سپس به قیامت منتقل شده و نهایتاً ابد در پیش داریم؛ پس باید در دنیا توشۀ این راه طولانی را فراهم کنیم، وگرنه در برزخ، قیامت و ابدیت گرسنه می‌مانیم و به مشکل برمی‌خوریم.

نوزادی که نتوانسته اعضای بدن و جوارح مورد نیاز برای زندگی در دنیا را در رحم مادرش تشکیل بدهد، در طول زندگی با مشکلات فراوان و جبران‌ناپذیری مواجه می‌شود؛ درست مثل جنینی که در دوران جنینی نتوانسته قلب، چشم، دست و پا تهیه کند و در دنیا معلول و معذب است، زندگی ما پس از دنیا هم کاملاً وابسته به ابزارهایی است که در دنیا برای حیات آخرتمان ساخته و همراه برده‌ایم. واضح است اگر کسی عمرش را صرف کارهای بیهوده کرده و از تدارک مایحتاج مسیر سخت و پرچالش آخرتی غافل شده باشد، دردسرها، مشکلات و عذاب‌هایش شروع می‌شود. هر کسی پس از مرگش به همان جایی منتقل می‌شود که با آن متناسب است، همان جایی که ابزار و امکانات لازم برای زیستن در آن مکان را با خودش برده است؛ مثلاً فقط کسی می‌تواند به بهشت منتقل شود، که با بهشت تناسب و سنخیت داشته باشد، یعنی شخصی که با اعمال، رفتار و نیت‌هایش توانسته جوارح و لوازم متناسب با زیستن در بهشت را برای خودش در زمان زندگی‌ در رحِم دنیا تشکیل داده باشد.

شبیه شدن به خدا، هدف خلقت ما

شاید بتوانیم با یک جمله از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم) چشم‌انداز و هدف خدا از خلقتمان را درک کنیم و بتوانیم افق دیدمان را تنظیم کنیم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم) از ما خواسته اند که اخلاق خدا را جذب کنیم[2]. یعنی ببینیم خدا چه اخلاق، صفت‌ها و اسم‌هایی دارد؛ پس وقت، توان و عمرمان را روی رسیدن به این اخلاق و کسب این اسم‌ها متمرکز کنیم. از همان روز که خدا از روحش در ما دمید، صفت‌های خودش را به صورت بالقوه در وجود ما امانت گذاشت، اما شکوفا کردن و پرورش آنها را به عهدۀ خودمان قرار داد. هزار صفتی که در دعای جوشن کبیر آمده، همان صفت‌های خدا هستند که در وجود ما هم قرار گرفته‌اند. زندگی خانوادگی ما و صحنۀ اجتماع ما محل تمرین ما برای کسب صفت‌ها و اسم‌های خدا هستند؛ در واقع دنیا محل شکوفا کردن این استعدادهای نهفته و پنهان است؛ مثلاً ما بارها شنیده‌ایم که خدا کریم و بخشنده است، پس این صفت در وجود ما هم وجود دارد و ما هم می‌توانیم این صفت را تا بی نهایت در خودمان پرورش بدهیم؛ زیرا استعداد آن در ما قرار داده شده است. برای مثال کسی که به‌سختی دیگران را می‌بخشد و از خطای آنها می‌گذرد، نتوانسته رضایت و بخشایش را در وجودش فعال کند. موضوع مهم آن است که این تشابه صرفاً برای سرگرمی نیست، بلکه حیات آخرتی ما کاملاً منطبق با آن است. هر اندازه ما با صفت‌ها و اخلاق خدا سنخیت و شباهت پیدا کنیم، در آخرت با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که جلوه‌های خدا هستند، محشور می‌شویم و جایگاه بهتری کسب می‌کنیم.

شاید به این موضوع فکر کنیم که چطور ممکن است، بتوانیم در مدت محدود عمرمان در دنیا ژن خاموش تمام این هزار اسم را در وجودمان روشن کنیم و آن را تقویت کنیم؟ خبر خوش این است که یک صفت از صفات خداوند اکسیری است که اگر بتوانیم آن صفت را کسب کنیم، راه رسیدن به تمام صفت‌های دیگر خدا برای ما باز می‌شود؛ اگر کسی بتواند این اسم خدا را جذب کند و اهل آن شود، صاحب تمام اسم‌های خدا شده و با او هم‎سنخ می‌شود.

جامع‌ترین صفت خدا

احتمالاً شما هم کنجکاو شدید که بدانید کدام صفت خدا می‌تواند تمامی صفت‌ها را در خودش جا بدهد؟ قطعاً هر فرد عاقلی حریص می‌شود، کوتاه‌ترین و سریع‌ترین راه را برای رسیدن به بی نهایت استفاده کند. این صفت آنقدر مهم است که حد و حدود معیارهای کفر و ایمان را در هم می‌شکند و قوانین را بر هم می‌زند. محبت و مهربانی بزرگ‌ترین و جامع‌ترین اسم خداست، آنقدر مهم که کافر خوش‌اخلاق از مؤمن بداخلاق به بهشت نزدیک‌تر است. مهربانی و خوش‌اخلاقی همان صفتی است که میزان شباهت انسان به خدا را تخمین می‌زند. صفتی که اگر به آن آراسته نباشیم، شب‌ها و روزها عبادت هم تأثیری به حال ما ندارد، آنچه به دنیا و آخرت انسان برکت می‌دهد، اصل مهربانی است؛ زیرا مهربانی رنگ خداست.

اسلام که هر مسئله را به‌خوبی شرح می‌دهد و با دقت بسیار به تمام جزئیات آن می‌پردازد، مهربانی را هم برای ما تشریح کرده است. خداوند مهربانی را در دو قسمت مهم برای ما تفکیک کرده است، رحیمیت و رحمانیت. اگر ما عزیزان، خانواده، اقوام، هم‌مذهب و هم‌دین‌هایمان را دوست داشته باشیم، برایمان اهمیت داشته باشند و به آنها کمک کنیم، شخصی رحیم هستیم. رحیمیت یک وجه از مهربانی است، در رحیمیت ما به کسانی محبت داریم، که به انواع مختلف با ما اشتراک‌هایی دارند. رحمانیت بسیار گسترده‌تر و مقدس‌تر از رحیمیت است. رحمانیت یعنی دوست داشتن همۀ انسان‌ها، بدون قائل شدن هیچ تفکیک درست یا نادرستی. شخص رحمان به همۀ انسان‌ها علاقمند است و برایش فرقی ندارد که هم‌دین و هم‌وطن او هستند، یا از دین و ملتی دیگرند. رحمانیت یعنی در مورد تمام انسان‌های جهان انصاف، عدالت، دلسوزی، حمایت و دفاع به خرج بدهیم. شخص رحمان اگر هر فرد مستضعفی در عالم ببیند، از ظلمی که به او می‌شود، رنج می‌کشد و برای نجات او می‌جنگد و تلاش می‌کند. کسی که رحمان شده شخصیت وسیع و گسترده‌ای پیدا می‌کند، طاقت سختی و رنجی برای دیگران ندارد؛ چون چنین شخصی رنگ خدا را به خود گرفته است، خدا هم گناهان گذشته، حال و آیندۀ او را می‌بخشد.

شروط رحمان بودن

اغلب ما تصور می‌کنیم، اگر صرفاً دلمان با کسی باشد، کلامی یا زبانی به دیگران محبت کنیم و با آنها هم‌دردی کنیم، شخصی رحمان هستیم؛ مثلاً فکر می‌کنیم، اگر برای سیر شدن گرسنگان دعا کنیم، یا اهل دعا برای آزادی کودکان مظلوم فلسطین باشیم، یا به هر شکلی برای رنج‌دیدگان عالم دعا کنیم و دلمان برای آنها بسوزد، کار تمام است و ما رحمان شده‌ایم، درحالی‌که اینطور نیست. رحمانیت به همان اندازه که عظیم است، تلاش بسیاری هم می‌طلبد. اگرچه خدا خیلی دلسوزی را دوست دارد، اما مسئله فقط دلسوزی نیست. دعا کردن بسیار مهم و از آداب مسلمانی است، اما همه چیز نیست. شرط قبولی دعا و معیار صداقت ما در دعا آن است که خودمان هم برای استجابت آن دعا تلاش کنیم؛ اگر دعای با رحمانیت با تلاش ما هم‌سو شود، آن وقت می‌توانیم بگوییم، ما هم در مسیر رحمان شدن هستیم.

ویژگی‌های رحمانیت در بندهای بسیاری از دعاهای مفاتیح لحاظ شده است؛ مثلاً در دعای ماه رمضان می‌گوییم، خدایا تمام فقرا را سیر کن، تمام عریان‌ها را لباس بپوشان و همۀ اسرا را آزاد کن. کمی مضحک است که ما در ناز و نعمت غرق باشیم و از سر شکم‌سیری دعا کنیم که خود خدا همۀ این کارها را انجام بدهد. شرط اصلی رحمان شدن آن است که خود فرد هم این مهربانی‌ها را در زندگی خودش پیاده کند و به اندازۀ وسع خودش مهربان باشد. صفت رحمانیت وقتی در فرد ایجاد می‌شود که حال بد دیگران برایش مهم باشد و برای تغییر حال آنها اقدام کند. خودش به قدر وسعش برای کمک به فقرا به میدان بیاید و اگر برای آزادی زندانی‌ها دعا می‌کند، خودش هم برای این کار اقدام کند. شخص رحمان از وقت، آبرو، مال، استعدادها و امکاناتش هزینه می‌کند، تا در راستای اجابت این دعاها قدم بردارد.

شرط بسیار مهم دیگری در رحمانیت وجود دارد. ما در رحمانیت محدوده و حصار نداریم. در رحمانیت «همه» مطرحند، نه جمعیت محدودی از هر قشر؛ همۀ فقیرها، همۀ گرسنه‌ها، همۀ مظلوم‌ها، همۀ اسیرها، همۀ فسادها، همۀ …

اگر می‌خواهیم رحمان شویم و به همۀ صفات خدا راه پیدا کنیم، در دعاهایمان برای همه دعا می‌کنیم و برای حال خوب و تمام مشکلات دنیا تلاش می‌کنیم. با این توضیحات به نظر شما ممکن است، هر کدام از ما به رحمانیت راه پیدا کنیم؟ چطور ممکن است هر یک نفر در عالم بتواند به تمام این قاعده‌ها عمل کند و باعث حال خوب و نجات کل دنیا شود؟ آیا این ادعا قابل اجرا و شدنی است؟

شاهراه رحمان شدن

اگر کمی فکر کنیم، متوجه می‌شویم که این فرج و برطرف شدن مشکلات همۀ مردم فقط زمانی اتفاق می‌افتد که منجی موعود ظهور کند. فقط زمانی تمام گرفتاری‌ها برطرف می‌شوند که ظهور اتفاق بیفتد؛ پس شرط اثبات رحمانیت ما آن است که دنبال امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برویم و مقدمات ظهور ایشان را فراهم کنیم. تمام دین‌داری در رحمانیت خلاصه می‌شود و استغاثه نشانه رحمانیت انسان است. اگر ادعا می‌کنیم دین‌داریم، باید قدری در سبک زندگیمان تفکر کنیم. آیا برای ظهور امام اقدامی می‌کنیم؟ آیا فقط به پوستۀ دین و احکام فردی‌اش بسنده می‌کنیم، یا به سمت جهانی کردن دین خدا حرکت می‌کنیم؟

شاید این سؤال در ذهنتان ایجاد شده که دین‌داری چه ربطی به استغاثه برای ظهور دارد؟ چرا معتقدیم استغاثه نشانه رحمانیت انسان است؟ ما داریم از نجات کل جهان و تمام انسان‌ها حرف می‌زنیم، پس قاعدتاً به یک انقلاب جهانی نیازمندیم. خداوند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم) را با دین حق فرستاد، تا آن دین را جهانی کند. مشکلات و دغدغه‌های جهان هم فقط وقتی برطرف می‌شوند که حقیقت دین اسلام در کل جهان اجرا شود. جهانی شدن اسلام و اجرای حقیقت این دین فقط به دست آخرین بازمانده از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم ) ممکن است. به این ترتیب اگر ما می‌خواهیم رحمان باشیم، باید دغدغۀ کل جهان را داشته باشیم و راه نجات کل عالم هم ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است.

حالا وقت آن رسیده که از خودمان بپرسیم که اگر مسلمانیم، برای جهانی شدن اسلام چه کرده‌ایم؟ حالا که می‌دانیم رمز نجات مردم در ظهور منجی است، چرا محدود عمل می‌کنیم و فقط اطراف خودمان را می‌بینیم؟

کسی که رحمان است، فقط دعا نمی‌کند و از شخصیتی ساکت و منفعل به یک شخصیت کارآمد و عملیاتی تبدیل می‌شود؛ پس اگر کسی برای برطرف کردن موانع ظهور امام کاری نمی‌کند، نه دین دارد و نه رحمان است، بلکه فقط سرگرم بازی با شریعت است.

استغاثه نشانه رحمانیت انسان است، زیرا فرد استغاثه‌کننده به این درک رسیده که راه نجات جهان آمدن منجی است. این فهم در او درد و دغدغه ایجاد کرده و او را به اضطرار و استغاثه کشانده است. استغاثه یک امر مستحب نیست، استغاثه نشانه رحمانیت انسان و امری واجب است. کسی که ضرورت استغاثه را درک نکرده و خود را برای رسیدن به مقام استغاثه ترغیب نمی‌کند، از نبود امام درد نکشیده و کارد به استخوانش نرسیده، پس باید در دین‌داری خودش شک کند.

نتیجۀ رحمانیت ما بر آیندۀ جهان

قرآن هفتاد بطن دارد و ما اگر فقط به ظاهر آیات قانع شویم و به دنبال حقایق باطنی آن نگردیم، قطعاً راه هدایت برایمان هموارتر می‌شود. حقایق باطنی برخی آیات قرآن برای ما اثبات می‌کند که استغاثه نشانه رحمانیت انسان و معرف دین‌داری افراد است. خداوند در قرآن از موضوع ارث رسیدن زمین[3] سخن گفته و حجت را بر تمام کسانی که می‌خواهند دین‌دار باشند، تمام کرده است. خدا بعد از آنکه از موروثی بودن زمین پرده برداشته، هشدار داده که هر کسی که دین دارد، بداند که این حرف من برای او یک ابلاغ و پیام مهم است[4]: «ما در زبور بعد از تورات نوشتیم که صالحین زمین را ارث می‌برند.[5]» ابتدا لازم است، قدری به موضوع ارث بپردازیم.

موضوع ارث وقتی مطرح می‌شود که کسی بمیرد؛ پس وقتی از ارث رسیدن زمین حرف می‌زنیم، باید توجه کنیم که قطعاً حاکمان فعلی آن باید بمیرند، که زمین به دیگری ارث برسد. این موضوع یعنی صالحان باید آنقدر قدرتمند و پرجمعیت شوند که بتوانند حاکمان فعلی را نابود کنند و وارثان زمین شوند؛ در واقع خدا اعلام می‌کند که من پیامم را به شما رساندم، شما اگر دین‌دار و رحمان هستید، بروید و قدرت و جمعیت صالحان را زیاد کنید، تا وراثت زمین اجرا شود.

پس دین صرفاً به معنای عبادت‌های مکرر و بدون معرفت نیست، بلکه دین به معنای فهم امیدوارانۀ آینده و ساخت آن است. هر کس دین را غیر از این فهمیده، اصلاً متوجه حقیقت دین نشده است. اینکه می‌گوییم استغاثه نشانه رحمانیت انسان است، یعنی شخص استغاثه‌کننده به فهم درستی از دین رسیده و در تلاش برای فهم امیدوارانۀ آینده و ساخت آن رسیده است. این دو شاخص در حرکت به سمت ظهور معنا پیدا می‌کنند. استغاثه نشانه رحمانیت انسان است و فقط کسی که رحمان است، تمام اضطرار برای نجات عالم را در استغاثه برای ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) فریاد می‌زند. رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم بالاترین عمل امتشان را انتظار فرج دانستند؛ پس آن صفتی که منجر به تغییر آیندۀ جهان می‌شود، صفت رحمانیت است.

ارتباط استغاثه و رحمانیت

احتمالاً شما هم تابه‌حال با چکش رفلکس پزشکان برای بررسی اختلال‌های عصبی معاینه شده‌اید. پزشک با چکش به قسمت پایین زانو ضربه می‌زند و میزان آسیب عصبی را در بیمار بررسی می‌کند؛ در واقع ضربۀ این چکش ساده معیار تشخیص سلامت یا عدم سلامت فرد است. برای تشخیص سلامت نفسمان هم می‌توانیم به چنین تست‌هایی رجوع کنیم؛ مثلاً برای بررسی رحمانیت در وجودمان کافی است به وقایع جهان نگاه کنیم و سپس واکنش‌ قلبمان را بسنجیم؛ اگر همچنان بی‌خیال و بی‌تفاوت بودیم، یعنی وجود ما از رحمانیت خالی است. استغاثه نشانه رحمانیت انسان است و از طریق سوز استغاثه در وجودمان می‌توانیم حدس بزنیم که اوضاع دین‌داری ما چگونه است.

دین اسلام حتی به بی‌تفاوت بودن ما نسبت به آزار یک گربه هم واکنش جدی نشان داده و آن را معیاری برای سلامت اخلاق ما دانسته است، چطور ممکن است، کسی رنج‌های کودکان یمن، غزه، میانمار، افغانستان و … را ببیند و بی‌تفاوت باشد؟ مگر می‌شود نسل‌کشی اتفاق بیفتد و ما همچنان ساکت و بی‌تفاوت به زندگی روزمره‌مان ادامه بدهیم؟ امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پدر حقیقی تمام انسان‌ها هستند. قرن‌هاست که فرزندان ایشان را جلوی چشمانشان سر می‌برند و شکنجه می‌دهند. اگر ما رحمانیم و عاطفه داریم، چطور مضطر نمی‌شویم و به استغاثه نمی‌افتیم؟ اگر برای فرزند خودمان چنین اتفاقی بیفتد، واکنش ما چیست؟ اگر خانوادۀ ما در بمباران قتل عام شوند و زیر آوار بمانند، چگونه مضطر می‌شویم؟

بسیاری از خواص جامعه تلاش کردند، به بهانه‌های واهی استغاثه برای ظهور را کتمان کنند، تا حدودی هم موفق بوده اند، اما امروزه دوباره موج استغاثۀ امام‌خواهی اوج گرفته است. استغاثه نشانه رحمانیت انسان است و صالحین آخرالزمان از رنج بی‌امامی به ستوه آمده‌اند.

مشکل آن است که ما برای مشکلات و رنج‌های خودمان مضطر می‌شویم، اما رنج‌های دیگران ما را مضطر نمی‌کند؛ زیرا ما هنوز نیاموخته‌ایم که همۀ ما یکی هستیم و جان‌های ما یکیست. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یک فرمول ویژه به نام قاعدۀ «هو أنت» به ما آموخته اند، تا جواهر روزهای آخرالزمان ما باشد. این قاعده به ما می‌گوید، با هر انسانی روبه‌رو می‌شوی، او خود توست، با او چنان رفتار کن که گویی خودت هستی.

استغاثه نشانه رحمانیت است؛ زیرا قاعدۀ هو أنت در جان استغاثه‌کننده ریشه کرده است. او هم درد امام و هم درد مردم جهان که فرزندان یتیم امامند را درد خودش می‌داند. اصلاً او امام را پدر حقیقی خودش می‌داند، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را رَحِم اصلی خودش باور کرده و نمی‌تواند نسبت به دغدغه‌های ایشان بی‌تفاوت باشد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند، ما خانوادۀ حقیقی و رَحِم اصلی شما هستیم؛ پس شرط عافیت، سعادت و عاقبت به خیری ما صله‌رحم ما با خانوادۀ حقیقی ماست. استغاثه نشانه رحمانیت انسان و بی‌تفاوتی به استغاثه نشانه قطع رَحِم ما با خانوادۀ حقیقیمان است.

ضرورت استغاثه برای ظهور امام

موضوع استغاثه برای ظهور، مهجور و غریب مانده است؛ شاید اگر مردم ضرورت این استغاثه را می‌دانستند و از نتایج آن آگاه بودند، لحظه‌ای از آن غافل نمی‌شدند. در واقع ما راهی کوتاه‌تر از استغاثه برای نجات از رنج‌هایمان نداریم، وگرنه باید مدت‌ها درگیر حل موضوع‌هایی باشیم که کلید حل آنها همان استغاثه است.

استغاثه تیر آخر نجات ماست؛ زیرا خدا در قرآن فرموده، اگر دعا نکنید، خدا هیچ توجهی به شما نمی‌کند. خدا به ما هشدار داده که آنقدر ما را به بلا مبتلا می‌کند، تا به تضرع بیفتیم.

بارها و بارها به بلا مبتلا می‌شویم، تا ضرورت استغاثه را درک کنیم. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اگر برای هر مشکلی دعا نکنید. خدا هم در مشکلاتتان به شما توجهی نمی‌کند و مشکلاتتان طولانی می‌شود.» پس ما اگر اجتماع نکنیم و اهل گریه و استغاثه نشویم، رنج‌هایمان طولانی‌تر و تلخ‌تر می‌شوند.

استغاثه نشانه رحمانیت انسان است؛ زیرا فرد استغاثه‌کننده تحمل رنج امام و صدای مددخواهی او را ندارد. ما قرن‌هاست برای یک «هل من ناصر ینصرنی»[6] از امام حسین (علیه‌السلام) گریه می‌کنیم و عزا می‌گیریم، اما به صدای هل من ناصر ینصرنی امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که حدود 12 قرن است که هر روز به گوش می‌رسد، توجهی نداریم. ایشان قرن‌هاست که منتظرند، ما عاطفه پیدا کنیم و غیرت و وجدان به سراغ ما بیاید. نامۀ امام زمان به شیخ مفید که حدود هزار سال پیش نوشته شده است، گواه این ادعاست. انگار امام خطاب به همۀ ما می‌فرمایند که علت این همه فشلی، سستی و یخ‌زدگی چیست؟ متوجهید که من عجله دارم؟ اصلاً به شرایط من فکر می‌کنید؟

متأسفانه ما همیشه منتظریم که دیگران کاری کنند. اینکه می‌گوییم استغاثه نشانه رحمانیت انسان است، آن است که شخص استغاثه‌کننده منتظر حرکت بقیه نمی‌ماند. او عامل به قرآن است که فرمود، برای خدا دو نفره و حتی یک نفره قیام کنید[7].

بسیاری از افراد همیشه ناامیدند و از کمبود امکانات و شرایط شکایت می‌کنند. مدام می‌گویند جمعیت ما کم است و دست ما بسته است، پس نمی‌توانیم کاری کنیم؛ در صورتی که انقلاب اسلامی ایران به ما نشان داد، تمام این حرف‌ها توجیه و بهانه است.

امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) فرمودند، منتظر نباشید که توان پیدا کنید تا حرکت کنید، بلکه حرکت کنید تا توانمند شوید. امام رمز قدرتمند شدن در هر کاری را قیام دانستند. ایشان با این پیغام به ما می‌گویند، اگر می‌خواهید خدا به شما توان بدهد، باید قیام کنید، حتی یک‌نفره یا دو نفره، خدا به کار شما برکت می‌دهد.

انقلاب اسلامی ایران که مقدمات ظهور را فراهم کرد و دنیا را تغییر داد هم با همین اندیشه شکل گرفت. آن زمان به امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) طعنه می‌زدند که تو یک مستأجر را نمی‌توانی از خانه بیرون کنی، چه برسد به شاه مملکت، اما ریشۀ حرکت امام چنان قوی بود که ایشان منتظر نماندند، حرکت کردند و یک کشور ابرقدرت ساخته شد.

استغاثه هم چنین حرکتی است و با همین خط فکری باید رشد کند و قدرت بگیرد. استغاثه نشانه رحمانیت است، پس یک نفره، دو نفره و هر تعداد از افراد باید جمع شویم و به کمبود امکانات و جمعیت نباید توجه کنیم؛ اگر دل‌های ما پاک و مخلص باشد، چون برای خداست، خدا هم آن را رشد می‌دهد.

استغاثه نشانه رحمانیت است و استغاثه‌کنندگان افرادی رحمان هستند که به اضطرار زمین و غیبت صاحبش و به مقام استغاثه رسیده‌اند.

[1]  عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الرضا، بیروت: دارالصفوة 1413 قمری، ج1، ص 283/ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار لدرر الأخبار الأئمه الأطهار، علی اکبر غفاری، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج 78، ص 356

[2] عزالدین کاشانی، محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، تهران: زوار، 1389، ص 341

[3] وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ. (قرآن کریم، سوره قصص، آیه 5)

 

[4]  إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ. (قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 106)

[5] وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ. (قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 105)

[6] آیا کسی هست مرا یاری کند؟

[7] قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ… (قرآن کریم، سوره سبأ، آیه 46)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *